محل تبلیغات شما

به روم نیاوردم

که میدونم.

من عین اونا نیسم.

خاستم بهش بگم.

ولی قبل ازاینکه بگم .

خودش دست به کار شده بود

جایگزین انتخاب کرد .

واسه منی که ازدست ابراز علاقه های زبانیش کلافه شده بودم .

ولی همچنان احترام میزاشتم بهش.

دوستش نداشتما :)

فقط حس میکردم شاید بودن باکسی که دوست داره بهترباشه .

از بودن باکسی که دوسش داری.

هردوش یه جوره

الان فقط حوصله ی تنهاییو دارم.

هم اتاقیم دخترخوبیه ها.

من ازبس ضربه خوردم ازدوستام که ازدخترابدم میاد.

و دلم میخاد ازصبح که ازخاب پامیشم باهیچ کی حرف نزنم .

خیلی وقته خونه نرفتم .

پتلای زانوی داداش کوچیکه داغون شده تو گچه.

درنهایت همه چیزو که کنارهم میزارم پی میبرم من یه ادم به ظاهرمهربونیم که خیلی خودخواهه:/

 

دلبر=دکتر الف لام

دوری ولی ترس نزدیک بودنتو دارم

مسئول خابگاه در شیفت شب

بگم ,ولی ,خیلی ,یه ,کورس ,بهش ,بودن باکسی ,باکسی که ,ازخاب پامیشم ,پامیشم باهیچ ,که ازخاب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها