محل تبلیغات شما

یه مسئول خابگا داریم شبیه راهبه ی توی فیلم ترسناک the nun عه که هروقت شیفت شب میمونه تو خابگا تمام خابگارو تا صبح سرک میکشه.مانتو های بلند میپوشه با مقنعه چونه دار تو محیط دخترونه ی خابگا همش اینجوریه .

دراتاقایی که قفله با کلید باز میکنه میره تو همه جارو نیگا میکنه زیر تختا.

یه بار ک پیتزاخریده بودم تت خابگا کافیه یه چی خوراکی داشته باشی هرکی یه  تیکه برداره دیگ سهم خودتم فقط یه تیکه میمونه اونم چشم باقی کسایی که نخوردن بهش میمونه .خلاصه نمیخاستم این پیتزارو عین پیتزا قبلیه ازدست بدم و و فقط یه تیکه از ۸تیکش برام بمونه .

و اتاقمون تولد هم اتاقیم بود  و خابگا شلوغ بود و نمیشد تو سالن تلویزیون یا حیاط یا نمازخونه و سایت و سالن ورزش پیتزارو تک و تنها خورد.رفتم توی پله های بالا پشت بوم و با چند تا کتاب و جزوه نشیتم ب پیتزاخوردن و درس خوندن یکم  دراز کشیدم رو زیراندازم و داشتم جزوه میخوندم ک همین ناظم خابگا اومد بالا رفت قفل در پشت بومو نیگا کرد دید قفله رفت پایین .ترسیده بودمو خودمو  بندازم پایین ..

بعد که بهش پیتزاتعارف کردم خندید.

خلاصه خوشحالم تاالان بیدارموندم دوست دارم کمتربخابم .کمتر بخورم.

هروقت که کارخوبی کردم خودمو میبرم براخودم شیک موز یا طالبی ازاسمال مشتی بخرم.بااون خامه های تازه و تیکه های میوه

دلبر=دکتر الف لام

دوری ولی ترس نزدیک بودنتو دارم

مسئول خابگاه در شیفت شب

خابگا ,یه ,تیکه ,های ,تو ,میمونه ,یه تیکه ,شیفت شب ,فقط یه ,درس خوندن ,یکم  دراز

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روانشناسی تربیتی عجب صبری خدا دارد